English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (643 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
head-hunting <idiom> U جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
seeks U جستجو برای یافتن
seeking U جستجو برای یافتن
seek U جستجو برای یافتن
hunt out U با جستجو یافتن
to grub about U جستجو کردن [برای]
to grub U جستجو کردن [برای]
to prospect [for] U جستجو کردن [برای]
backwards U جستجو برای دادهای که در محل نشانه گرد قرار دارد یا در انتهای فایل است و جستجو تا ابتدای فایل
to seek somebody out U جستجو برای پیدا کردن کسی
to seek a remedy for something U چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
serviced U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
nobleman U شخصی که از طبقه اعیان و شایسته عضویت درمجلس اعیان باشد
noblemen U شخصی که از طبقه اعیان و شایسته عضویت درمجلس اعیان باشد
talk into <idiom> U موافقت شخصی برای انجام کاری راجلب کردن
henpeck U سعی کردن برای تفوق یافتن
search U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searchingly U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searches U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searched U نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
ineligible U نا شایسته برای انتخاب
trial and error <idiom> U یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
malfunctions U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunction U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctioned U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
cats U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
cat U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
keystroke U برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
constructive school credit U بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
document U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documented U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documenting U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
able U پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
ablest U پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
abler U پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
searchingly U جستجو برای یک موضوع داده
searched U جستجو برای یک موضوع داده
search U جستجو برای یک موضوع داده
searches U جستجو برای یک موضوع داده
report program generator U زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
drive U حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drives U حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
match U جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
matches U جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
areas U جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها
dichotomizing search U روش جستجو سریع برای استفاده از لیست داده ها.
area U جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها
It's for my personal use. برای استفاده شخصی است.
copy for private use U نسخه برای استفاده شخصی
take for <idiom> U اشتباه شخصی برای چیزی
seeks U بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
seeking U بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
case sensitive search U جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
seek U بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
edward's personal preference schedule U مقیاس ادوارد برای رجحانهای شخصی
trapdoors U روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری
trapdoor U روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری
to reach for knowledge U برای یافتن
linear U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
turbo porolog U POROLO برای استفاده روی کامپیوتر شخصی
pc dos U سیستم عامل دیسک برای کامپیوتر شخصی
disjunctive search U جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند
to frisk [a person] U دست روی بدن کسی کشیدن [در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر]
searches U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searched U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searchingly U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
browser U برنامه نرم افزاری که برای جستجو در صفحات www در اینترنت ذخیره شده است
problem U یافتن پاسخ برای مشکلی
problems U یافتن پاسخ برای مشکلی
lararium U [اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی]
ara U محراب کلیسا [در خانه های شخصی برای توسل به خدا]
hydrostat U الت الکتریکی برای یافتن یادیدن اب
morse alphabet or code U الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد
measure U عملیات برای اطمینان یافتن از صحت چیزی
COMPAQ U شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
adlib U نوعی کارت صدا برای کامپیوترهای شخصی با نوارگردان ابتدایی و توابع MIDI
pouch U خورجین [گاه قالیچه ها برای مصارف شخصی عشایر بدین گونه بافته می شوند.]
f.drss U جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
fittest U شایسته بودن برای مناسب بودن
fit U شایسته بودن برای مناسب بودن
fits U شایسته بودن برای مناسب بودن
subscriber U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscribers U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
waiting game U صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
diagnostic U تابعی در برنامه برای کمک به یافتن خطاها در سیستم کامپیوتری
waiting games U صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
distributes U سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distributing U سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distribute U سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
get a word in <idiom> U یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند
condition U شرط نمودن شایسته کردن
quotable U شایسته نقل قول کردن
to put out of court U شایسته مطرح کردن ندانستن
backward U جستجو برای دادهای که از موقعیت نشانه گر شروع میشود یا از انتهای فایل و به ابتدای فایل می رسد
disqualified U سلب صلاحیت کردن از شایسته ندانستن
disqualifying U سلب صلاحیت کردن از شایسته ندانستن
disqualify U سلب صلاحیت کردن از شایسته ندانستن
disqualifies U سلب صلاحیت کردن از شایسته ندانستن
queries U پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
queried U پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
query U پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
querying U پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
scoured U جستجو کردن
scour U جستجو کردن
to browse through U جستجو کردن
mouse U جستجو کردن
seek U جستجو کردن
track down <idiom> U جستجو کردن
to rummage U جستجو کردن
searchingly U جستجو کردن
scours U جستجو کردن
ransacked U جستجو کردن
ransack U جستجو کردن
to scratch about U جستجو کردن
hunt after U جستجو کردن
hunt for U جستجو کردن
hunt up U جستجو کردن
to hunt up U جستجو کردن
ransacks U جستجو کردن
to search after U جستجو کردن
seed U جستجو کردن
mouses U جستجو کردن
seeds U جستجو کردن
ransacking U جستجو کردن
searches U جستجو کردن
to feel after any thing جستجو کردن
seeks U جستجو کردن
seeking U جستجو کردن
snook U جستجو کردن
search U جستجو کردن
to search U جستجو کردن
searched U جستجو کردن
seach U جستجو کردن
surveillance U جستجو کردن
to smell about U جستجو کردن
to search U گشتن [جستجو کردن]
to sift through something U با زیر و رو جستجو کردن
wild goose chase <idiom> U ناامیدانه جستجو کردن
to hunt out U جستجو کردن ویافتن
go through <idiom> U جستجو وکنکاش کردن
to make r. after something U چیزی را جستجو کردن
naive user U شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
grubs U زمین کندن جستجو کردن
grubbed U زمین کندن جستجو کردن
grub U زمین کندن جستجو کردن
search and clear U جستجو و پاک کردن دشمن
inspected U جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspect U جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspects U جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspecting U جستجو کردن بررسی کردن کنترل
peripheral U باس سریع طراحی شده توسط Intel که تا چند مگاهرتز گنجایش دارد و در کامپیوترهای شخصی بر پایه Pentum برای آداپتورهای شبکه یا گرافیکی استفاده میشود
to dig up U با به هم زدن [جستجو کردن] از خاک در آوردن
access time U زمان لازم برای یافتن فایل یا برنامه در حافظه اصلی یا حافظه جانبی
posted U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posts U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post- U بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
derivation graph U ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است
in one's hair <idiom> U عصبانی کردن شخصی
individualization of punshment U شخصی کردن مجازاتها
TDR U آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن
alt key U کلید خاص روی صفحه کلید کامپیوتر شخصی برای انجام عملیات خاص در برنامههای کاربردی
xmodem U یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
talk shop <idiom> U درموردکار شخصی صحبت کردن
chew out (someone) <idiom> U به شدت سرزنش کردن (شخصی)
get a grip of oneself <idiom> U کنترل کردن احساسات شخصی
to look up U نگاه کردن جستجو کردن
hunt U صید کردن جستجو کردن در
attempting U تقلا کردن جستجو کردن
comb U شانه کردن جستجو کردن
fish U جستجو کردن طلب کردن
attempts U تقلا کردن جستجو کردن
hunting U شکار کردن جستجو کردن
attempt U تقلا کردن جستجو کردن
fishes U جستجو کردن طلب کردن
combed U شانه کردن جستجو کردن
hunts U صید کردن جستجو کردن در
fished U جستجو کردن طلب کردن
combing U شانه کردن جستجو کردن
hunted U صید کردن جستجو کردن در
attempted U تقلا کردن جستجو کردن
have over <idiom> U شخصی را به خانه خود دعوت کردن
make ends meet <idiom> U باپول شخصی گذران روزگار کردن
clip someone's wings <idiom> U محدود کردن فعالیت یاامکانات شخصی
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
searchingly U روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searched U روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
search U روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searches U روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searching storage U روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
distance vector protocols U اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
tested U عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند
tests U عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند
test U عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند
propagates U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagating U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagate U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagated U گشترش یافتن یا نشر یافتن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1strong
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com